به ستوه آمدنبِه سُتوه آمَدَن به تنگ آمدن، ملول شدن، خسته و درمانده و بیچاره شدنبه تنگ آمدن، ملول شدن، خسته و درمانده و بیچاره شدن تصویر به ستوه آمدن فرهنگ فارسی عمید